Monday, June 25, 2007
آی قصه قصه قصه....
Thursday, June 21, 2007
داستانهای یه آدم خوب که با شیطونا بد بود
یه نفر بود که دوست داشت رئیس شود. اون خندید و گفت: «جوان خوب است، آزادی باشد، همه باید دموکراسی باشند، گفتگو با هر کس مثلا آمریکا باشد،خوب است». همه حرفاش از رو اخلاص بود و شیطونه خواب بود.
بچه محلّا گفتن حرف دل ما رو زدی. او ریش خود را هم روزانه با دقت و وسواس رنگ آمیزی می کرد و میکاپ قهوه ای دخترکُشی بر روی خود اجرا می کرد. دخترا و پسرای با حال هم گفتند چقدر این خوبه. سپس گریه کرد.
عده ای از مردم دلشون به حال او سوخت و او را رئیس کردند.شیطونه خوشحال شد.البته این هیچ ربطی به اون نداشت. خوشحالی شیطون به این بود که حرف آدم خوبا که گفته بودن به ممدی رای ندین درست در نیومد
اوّلا: توسعه سیاسی و آزادی و دموکراسی را همه گیر کرد؛ البته برای طرفداراش. شیطونه راضی بود.
دوماً:با دخترا دوست بود و اونا رو آزاد گذاشت(تا حدی که علیه حجاب هم تظاهرات کردن). اصلا شیطونه اینجا نبود. بعد اینقدر آزادی زیاد شد که خرتوخر شد. یا مرغ تو مرغ سوماً: ظلم تاریخی به روابط دختر و پسر را جبران کرد و همه با نشاط و خنده با هم دوست شدن. البته بعضی وقتا عصبانی می شد و داد هم می زد برا مخالفاش که از هر لولویی بدتر بودن.
چارماً: به مخالفای خودش لقب تئوریسین خشونت داد و با همکاری نیک اهنگ مزدور کوثر و علوی تبار و شمس الواعظین و فرج دباغ (سروش) و ... مخالفاشو خشن و بی منطق و امّل و مرتجع و مخالف ازادی و ... نشون داد. شیطون دوباره خواب بودپنجماً: به دوستاش یه روزه مجوز روزنامه داد و به دشمناش شش ماهه هم مجوز نداد تا آزادی و برادری و برابری فراماسونری رو در کشور ما هم مثل قبله اش غرب، اجرا کنه. دوستاش هم تا تونستن به اماما و پیغمبرا و خدا و اسلام فحش دادن و اون هم ازشون حمایت کرد. آخه مطبوعات باید آزاد باشن و هر کار می خوان بکنن.
خلاصه کلی کار دیگم کرد تا اینکه دورش تموم شد. دوستاش اونو از قطار اصلاحات پیاده کردن ولی اون که اونا رو به نون و نوا رسونده بود دست بردار نبود و دست از رفیق بازی برنداشت و دوباره حرفای اونا رو گوش کرد.این آخریا کم کم داشت می فهمید که فقر و فساد و تبعیض مهم تر از توسعه سیاسیه. اون موسسه بین المللی گفتگوی تمدن ها رو هم راه انداخته بود که مهاجرانی به دلیل گفتگوی زیاد با زنان و دخترای اونجا ابرویی براش نذاشت و ممد قصه ما تصمیم گرفت خودش رئیس اونجا بشه تا بتونه بهونه ای برا سفرای بعدی اش به اونور آب داشته باشه. اون رفت و اومد تا اینکه گندش در اومد که اون هم به دنبال گفتگو با بانوان بی حجاب و مامانی ایتالیایی بودهاما ممد جون ما گفت که فیلم این گفتگو و مصافحه مونتاژ شده و من این کارای بد رو نکردم؛ غافل از اینکه دفترش قبلا گفته بود که پخش این فیلم بده! حالا نمی دونم چطوری دو روزه این فیلم بده، عوض شده مثل بارباپاپا که همش عوض می شد. خلاصه ممد جون بد گندی زده بود. شیطونم می گفت من فقط وسوسه کردم تو خودتو می گرفتی! ادامه ماجرا رو خودتون از رسانه ها پیگیری کنید
آقا گاوه و خانم گاوه به این آقا مشکوکند/ببینید چطور شروع کرد و به کجا رسید و آیندش چی می شه؟! سرگذشت یک آقای مهربون به روایت تصاویر
Wednesday, June 20, 2007
در رثای ایشان شاعری گمنام و بلنداوازه گوید:
دزدی نموده بود یکی، با قیافه علما
یعنی که با لباسای مقدس روحانی
کرده بود اون نامرد، غلط های زیادی
وقتی اونو گرفتنش و بردن
گفت ظریفی داری سن کهن
این طلبه نیست که دزدی نموده
دزدیه که خودشو طلبه جا زده
این لباس از سرش زیاده خاتمی هم، مثه اون شیادّه
رای مردم، به اون فریبه
آخ که دلم از این نامردیا داغِ داغه
بوشی جون به ممد
جرج بوش می گه، من نمی گم
پاسپورت می دم، به هر کسی من نمی دم
به خاتمی به راحتی پاسپورت می دم
چون حرفای جنس خودم رو ازش زیاد شنیدم
آلبرایت یهودی خطاب به ممد ایرونی
از بس که از دوّم خردادیا، گند منافقی دراومد
دهان هایِ گشاد دشمنا کش اومد
وزیر خارجه اِمریکا، آلبرایت می گفت
بر و بچ اصلاحات، فرزندایِ خودَمَن
ای صنم صلح و طرفدار عشق
ای که طرفدارِ تمدن، تویی
دست تو در جمعیتِ فراوان
رسید به دستِ یکی از بانوان
قربون اون ریشای رنگی
دخترا می گن اوف! که چقد قشنگی
دختر بازی که شاخ و دم نداره مستی تو این روزا، نیاز به خم نداره
خاتمی رفته ایتالیا، به دیدار دخترا
دست داده با اونا، این مردکِ گوگوری مگوری
بیانیه جمعی از طلاب و روحانیون در نفی حرمت شکنی روحانی نمایان
مردم مسلمان و متعهد ایران! شیعیان عزادارِ هتک حرمت آمریکا و همدستانش به سرداب مقدس ولیعصر(عج) و مدفن منور عسکریین(سلام الله علیهما)! مراجع معظم و روحانیت بیدار و آگاه! جامعه مدرسین حوزه علمیه قم! دادگاه ویژه روحانیت! شورای مدیریت حوزه علمیه قم.
شریعتمداری که فتوای به قتل امام و تایید کودتای نوژه را داد و منتظری که خون به دل روح الله عزیز کرد از همین قماشند. کدیور که با واژگونه فهمی دین، اسلامیت نظریه ولایت فقیه را زیر سوال برد و اشکوری که ملعونانه دست در دست دریوزگان غربی و غربگرا علیه ولایت و اسلام موضع گرفت، نیز از همین قماشند. اینان نه حجه الاسلامند و نه آیه الله، که مشتی نفس پرست و قدرت طلبند... دزدانی در لباسی مقدس که ساده دلان و بی اطلاعان را می فریبند و غرض ورزان و دشمنان را خواسته و ناخواسته یاری می رسانند. و این عجیب نیست که پسر ناخلف پیامبر مظلوم خدا، نوح(صلوات الله علیه) و جعفر، پسر امام دهم و... نیز به انحراف رفتند. شرط انسانیت و روحانیت نه آباء و اجداد و نه اسم و رسم و نه لباس خاصی، هیچ کدام نیست؛ بلکه تقوا و پاک دستی و حیا و اعتدال و دشمن شناسی و پاکدامنی شرط مقوم روحانی بودن است.
«محمد خاتمی» نیز یکی از همان قماش است که متاسفانه با امکانات مالی و تبلیغاتی فراوان داخلی و خارجی، از این لباس، نهایت سوء استفاده را کرده و می کند. او پس از سالها گسترش فرهنگ غربی و لیبرالیستی در این کشور و بها دادن به عناصر فاسد و غربگرا و غارتگری که با ریاست او، به قدرت و ثروت رسیدند، اخیرا در سفری به ایتالیا اقدام به گناه علنی لمس بدن اجنبی و مصافحه با چند زن بی حجاب کرد. بی حیایی و بی شرمی او آنچنان زیاد بود که به راحتی حتی در مقابل دوربین ها با چشم درگی در مقابل نامحرمان بی حجاب ایستاد و به آرامی دستان آنان را فشرده و با آنان خندید و گنه کاری و فسق پنهانی خود را به همه نمایاند. او لیاقت لباس مقدس پیامبر را نداردو او روحانی نیست بلکه عملکرد او جز ضربه زدن به روحانیت و اسلام و ایران نیست. هنجارشکنی و اباحه گری او، باید در دادگاه صالحه ای بررسی شود و این لباس مقدس از شر او راحت شود. دادگاه ویژه روحانیت اگر به این وظیفه خود عمل نکند فقط خشم خدا و مردم متدین را برای خود خریده است. در فرهنگ ایرانیان غیر مسلمان هم، حرمت زن پاس داشته می شود.
حضرت روح الله و نایب حکیمش، شهیدان مظلوم، بهشتی و باهنر و محلاتی و مطهری و اشرفی و صدوقی و هزاران گل بوستان حوزه های علمیه نمونه های ناب انسان هایی بوده اند که اسلام و حوزه ها به آنان مفتخرند. امید که با خلع ید افراد سوء استفاده کننده از اسم و عنوان و لباسشان، دامن روحانیت پاک شود و مجاهدت ها و خدمات شایانِ بزرگانی چون: آیه الله سیستانی و آیه الله فاضل لنکرانی و علامه مصباح یزدی و علامه جوادی آملی و .... با شهوت رانی ها و قدرت طلبی های سبک مغزان بی ریشه، زیر سوال نرود. حوزه علمیه و قاطبه علما و طلاب از این افرادِ سودجو تبری می جوید و از اینان به پیشگاه ولیعصر(عج) شکایت می برد که اینان با اعمال ضداسلامی خود به مردم و دین خدا تجاوز می کنند. شکستن هر حکمی از احکام الهی زشت است و سرآغاز دین زدایی و بی عدالتی های آینده است و باعث وقیح تر شدن گنه کاران و اراذل و بسط گناه و فساد می شود و می تواند در مسیر اندُلُُسیزه کردن ایران و فروپاشی اجتماعی موثر باشد؛ لذا واکنش نشان دادن به این مهم بر همه ضرورت دارد. آری باید به بی عدالتی های اقتصادی و سیاسی همین قماش هم به طور دقیق پرداخت که در سایر بیانیه های ما آمده و انشاءالله خواهد آمد.
جمعی از طلاب و روحانیون حوزه های علمیه/۲۷خرداد 1386 / ۲ جمادی الثانی
خاتمی وابطحی بازی با کدامین لباس/ لا اقل رسما بگویید ما روحانب نیستیم
عبا و ردای آتشین
یادم می آید که درکوران انقلاب وقتی درتبریزبه تحصیلات دانشگاهی مشغول بودم ، مخفیانه ِیک پای دیگرمان هم به یکی ازمحله های نزدیک یکی ازمساجد مهم تبریزبازبود تا از اخبارجدید نهضت مطلع شویم . طلبه ای که رابط مرحوم آیت الله شهید قاضی طباطبایی با دانشجویان بود درمیان اخباری که ارایه می کرد اشاره ای داشت به یک خبرکه مربوط می شد به حرکات خائنانه یک روحانی نما درتبریز. اوبحث را با یکی ازشرایط مهم پیروزی نهضت ، یعنی آسیب شناسی انقلاب و راه های شناسایی دوست و دشمن ادامه داد وجالب اینکه اولین قشری را که مورد بررسی قرارداد قشرروحانیت بود وبعد ازان قشردانشگاهی رامطرح کرد، دقیقا همان حساسیتی که بعدها بارها اززبان مبارک حضرت امام رحمت الله علیه شنیده بودیم .
اوفرمول جالبی را برای شناسایی روحانی خوب ازبد وقابل اعتماد وغیرقابل اعتماد عنوان می کرد ومی گفت؛ یک روحانی واقعی باید حداقل ۶ مشخصه داشته باشد: ۱- لباس روحانیت به تن نمی کند، مگربا هدف ترویج دین خدا ، با استفاده از قواعد محکمی که قرآن و عترت برایش تعیین کرده است ۲- پیش ازانکه دیگران را موعظه کند ، خود را موعظه می کند۳- دروغ نمی گوید ۴- فریبکاری نمی کند ۵- چشمانش را بر هرحرامی پاک نگاه می دارد وبالاخره ۶- باعملکرد حسنه خود آنچنان نوری پرتوافشانی می کند که خلایق از نوراو ، نورامید ، توان پایداری ، جسارت مبارزه ، نعمت صبوری و بردباری دربرابر سختی های زندگی دریافت می کنند
.
اوبه ما می گفت ؛ اگرروحانی دیدید که با این خصوصیات همخوانی ندارد بدانید که باید احتیاط کنید . این طلبه می گفت ؛ اگریک روحانی ، فاقد یکی ازاین خصلت های نیکونباشد ویا به بهانه مصلحتی اصولی رازیرپا بگذارد ، شک نکنید ، اگر درکوتاه مدت میسر نشد حتما در درازمدت به هواداران ومخاطبانش به جای نورآتش هدیه خواهد کرد!
فضاحت آقای "خاتمی "درسفر دو ماه پیش اش به ایتالیا و دست دادن وی با زنان نیمه برهنه این کشوروگفت وگوی کوتاه وی با آن ها درکمال آرامش! همه گروه های دوم خردادی حتی تندترین تشکل های این جبهه یعنی حزب مشارکت را هم وادار به یک سکوت خفت بار ودرعین حال معنی داری کرده است!
احزابی که خود درزیر پا گذاشتن مصلحت های نظام واصول اسلامی برای کسب قدرت وامتیازات سیاسی ید طولایی دارند با انتشاراین خبرپس از دوماه سپری شدن ازاین سفرو دیدن این فیلم ۶.۵ دقیقه ای که دریکی از سایت های خارجی لینک شده است ، آنچنان دچارشوک شده اند که هنوزهم که هنوزاست این احزاب مدعی راه و خط امام (ره ) نتوانسته اند حتی یک کلمه درتوجیه و یا تقبیح آن بگویند و یا قلمی کنند الا یک نفربه نام "محمد علی ابطحی" رییس دفتروقت خاتمی دردوران ریاست جمهوری وی که به نظرمی رسد اصلاح طلبان عاقل تر ازآن باشند که باتوجه به سابقه نه چندان مطلوب آقای ابطحی ، وی را برای توجیه این خلاف بزرگ آقای خاتمی جلوانداخته باشند !
اول ازهمه این راداشته باشید که" سید محمد خاتمی" درزمان ریاست حمهوری خود به دلیل دریافت فیلمی ازسوی فرمانده وقت نیروی انتظامی که مرتبط با جناب" ابطحی" مسئول دفتروی بود، مجبور به برکناری ابطحی شد، حا ل محتوای این فیلم ازچه جنسی بود بماند برای آینده ، ولی همین بس که این فیلم عامل اصلی برکناری وی شد.
" من خودم چند سال پیش (پیش ازانتخاب آقای خاتمی و پیدا اشدن دوم خرداد)برای فیلمبرداری ازدرخشندگی های مردمان مسلمان ودلاورلبنان به این سرزمین زخمی سفرکرده بودم . دربیروت ودر موضعی مشرف به دریا، درست درغوغای رفت وآمد مردم،به مرد جوانی برخوردم که چهره ای آشنا داشت . من این چهره را پیش تر،درهمین رادیو وتلویزیون خودمان بارها دیده بودم . اما ظاهری که اواز خود آراسته بود.، مرا به تردید می انداخت. آن کسی راکه من به عنوان مسئول برجسته دررادیوی خودمان دیده بودم ، یک روحانی شکیل و مرتب واساسا روحانی زاده بود.اما این کسی که دربیروت ، درساحل و در معبرزنان و مردان می دیدم ، بااین شورت بالای زانویی که پوشیده ، وبااین پیراهن آستین کوتاهی که نوشته ای انگلیسی را برسینه وپشت دارد ، این حتما یک نفر دیگراست!این حتما نمی تواند مسئول برجسته و اسبق رادیوی جمهوری اسلامی ، وحالا- آن روز- مسئول دفتربیروت صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران ، یعنی همین معاون پارلمانی فعلی رییس جمهورباشد.تردید خود را باجلو رفتن وسلام و علیک باجناب ایشان به یقین تبدیل کردم. وقتی دانست به چه منظوردرلبنانم، زیرو بالای رزمندگان غیورومسلمان لبنانی را درهم پیچید و خیمه علم شده فلسطین رابه نفع اسراییل پایین کشید. آنجا بود که دانستم مناسبت آن شورت بالای زانو وتی شرت سفید نقش لاتین، با درون حضرت ایشان چه تناسب همگونی دارد. به قول امروزی ها، درون وبیرون، کاملا با هم «ست» شده بود. همان جا بود که دانستم لباس روحانی ، درطول تاریخ ، درست مثل منبرمساجد، یکی ازمظلوم ترین ها بوده وهست وخواهد بود."
واین ها کسانی هستند که تا دیروز بوسیدن دست" پوشیده به دستکش" یک بانوی فرهیخته ۷۰ ساله فرهنگی توسط احمدی نژاد را مستمسکی برای مخدوش کردن چهره وی علم کرده بودند که امروز در توجیه چنین فضاحتی به بار آمده ازجانب لیدر اصلاح طلب ها وامانده اند! وازخود می پرسند اگراین اقدام احمدی نژاد را بتوان به عنوان اقدامی درراستای احترام و پاسداشت از زحماتی دانست که قشر زحمتکش معلم درجامعه متحمل می شوند قلمداد کرد چه توجیهی می توان برای دست دادن ومصافحه با زنان نیمه برهنه یک کشورغربی با سوابق مخالفت با نظام جمهوری اسلامی تراشید ، جزآنکه آ ن را می بایست یک وادادگی ودلدادگی به غرب ویک آبروریزی سیاسی قلمداد کرد ؟!
منبع: http://agajan.blogfa.com/
آیا خاتمی خلع لباس می شود؟
دادگاه ويژهي روحانيت در عمر خود خدمات بيشماري به امام صادق عليهالسلام داشته و حوزههاي جعفري عليهالسلام را از لوث وجود بسياري از ناپاكان و ناصالحان پاك گردانيده است. اما اينك پرسش آن است كه چرا "پيرامون عمل حرام خاتمي" كه نخستين بار هم نبوده، اين چنين سكوت پيشه كرده است؟
خلع لباس
نوشتن مطلب خطاب به مراجع عظام تقليد، جامعهي محترم مدرسين و روحانيت اصيل و وارسته تمام حوزههاي امام صادق عليهالسلام، گام اول بود، و گام دوم نوشتن اين مقاله خطاب به دادگاه ويژهي روحانيت است. دادگاهي كه براي رسيدگي به جرائم يا اتهامات دارندگان لباس روحاني تاسيس يافته، و دستور تاسيس اين نهاد مقدس از سوي حضرت امام سلام الله عليه صادر شده است. پيش از پرداختن به اصل مطلب، پرسش بنياديني را مطرح ميكنم كه:
آيا به طور كلي و اساسي، مقصود و هدف متعالي آن مرجع و فقيه و رهبر جهان اسلام از تاسيس دادگاه ويژه، "حفظ و حراست از لباس مقدس روحانيت" نبود؟ اگر اين امر تعيين كننده مد نظر حضرتش نبود، و اگر آن امام بزرگ صرفاً محدود كردن رسيدگي به پروندهي تخلفات و جرائم دارندگان لباس روحاني در "دادگاهي ويژه" در نظر داشت، ميتوان آن حضرت را در دايرهي تنگ "صنفگرايي" ارزيابي كرد؟
اما بعد، دادگاه ويژهي روحانيت در عمر خود خدمات بيشماري به امام صادق عليهالسلام داشته و حوزههاي جعفري عليهالسلام را از لوث وجود بسياري از ناپاكان و ناصالحان پاك گردانيده است. اما اينك پرسش آن است كه چرا "پيرامون عمل حرام خاتمي" كه نخستين بار هم نبوده، اين چنين سكوت پيشه كرده است؟
آيا محاكمهي "عبد... نوري" به جرم "ترويج حرام در اخلاق و رفتار و روزنامهي تحت امر او، در راستاي حراست از "شريعت محمدي صليالله عليه و آله و سلم" نبود؟ اين عمل مقدس و به جا، اگر ديگر دارندگان اين لباس را از تئوريپردازي و عمل خلاف شرع از طيف اصلاحطلبان به طور كامل باز نداشت، اما برگ زريني، در كارنامه دادگاه ويژه روحانيت به يادگار نهاد.
خلع لباس "يوسفي اشكوري"، كه با حضور ننگين خود در كنفرانس برلين، سبب وهن روحانيت شيعه به لحاظ تئوري و عمل گرديد، اقدام به جا و طلايي ديگري از سوي اين نهاد مقدس بود.
حال جامعهي اسلامي و به خصوص مهد تشيع و سراي امام زمان عجلالله تعالي فرجهالشريف – ايران اسلامي – مانده است و معضل ويرانگر عمل "محمد خاتمي" در دست دادن با زنان در ايتاليا! يعني انجام يك "خلاف شرع بيّن از سوي اين دارنده لباس روحاني".
مطلب ديگر آن كه اين عمل، پس از ده سال ويرانگري تئوريك و برنامهسازي خانمانبرانداز او برمبناي اصلاحطلبي دينستيز و شريعتسوز، انجام گرفته است. يعني اگر همان دوران كه او فرياد زد: "اگر دين در مقابل آزادي بايستد در هم خواهد شكست" و با اين نعره دينستيز، اراذل و اوباش را در 18 تير 78 براي براندازي به پرجمداري "مريم شانسي" به خيابانها كشيد، دادگاه ويژه روحانيت وارد عمل ميشد، امروز اين فاجعه به انجام نميرسيد.
آيا ترويج اخلاقستيزي شريعتسوزانه "عبدالله نوري" در روزنامهاش، و حركت ننگين "يوسفي اشكوري" در حضور و سخنان بيمبنايش، از اعمال "محمد خاتمي" ننگينتر بوده است؟ بيگمان چنين نبوده و نيست. بالاتر آن كه اين فرد با منابع نامعلوم و البته هنگفت مالي با دورهگردي در جهان غرب، دستگاه معركهگيريش را با تفسير و تحليل اسلام امريكايي به نام "نظام اسلامي" به كار مياندازد. بنابراين هم به لحاظ تئوريك كه مبناييتر از فضاحت عمل حرام "محمد خاتمي" است و هم به دليل انجام اين "خلاف شرع بيّن" انتظار ميرود دادگاه ويژه نسبت به "خلع لباس" او وارد عمل شود. اين انتظار امت اسلام، ملت ايران و همهي مدافعان روحانيت اصيل و وارسته است.
فاطمه رجبي
منبع: http://www.ansarnews.com/?usr=news/detail&nid=1224
Tuesday, June 19, 2007
با خمینی کبیر
تيغ تند آفتاب آهسته آهسته در حال كند شدن بود و تنها دو نفر از ياران باقي مانده بودند... نزديك شد و گفت: يا اباعبدالله! الوعده وفا، همانگونه كه ديشب شرط كردم ياري من فقط تا اين مرحله است، رخصت ده تا بگريزم. حسين(ع) فرمود: تو آزادي اي ضحاك بن عبدالله! ولي پاي پياده و این محاصره ي دشمن چگونه مي خواهي بگريزي؟ ضحاك: اسبي را براي موقعيت خطر، در خيمه هاي پشتي مخفي كرده ام، مي روم و... در حاليكه لبخند تلخي بر لبان خشك امام به سختي قابل ديدن بود سر را به سوي ميدان چرخاند و آهسته گفت "برو" .
چه تلخ كه آن حضور رويايي در كنار امام از چند روز پيش تا عصر عاشورا، سودي برايش نداشت و از فوز اكبر سقط شد. او فقط در "ظاهر" تا عصر عاشورا در كنار امام بود و بگمانم همان شب عاشورا كه ضحاك، اسب را در پشت خيمه ها مخفي مي كرد اسمش از ليست عاشوراييان خط خورده بود.
و هر پرده ي عاشورا تا ابد هزاران هزار درس خواهد داشت. كاش سياستمداران هم چيزي از آن در مي يافتند. دوستاني كه اسب اميد دنيا طلبي را در پشت خيمه هاي غرب به اميد روز مبادا پنهان كرده اند از اول هم در جبهه ي ما نبوده اند. هر چند كه امام شرط و شروط آنها را براي ياري پذيرفته باشد و سالها در كنار وي بوده باشند. و چه دردناك است اين آخرين جمله وصيت پير جماران كه ملاك حال افراد است. گويا تا پايان خط را خوانده بود.
________________________________________________
خميني كبير: من بارها اعلام كرده ام كه با هيچ كس در هر مرتبه اي كه باشد عقد اخوت نبسته ام. چهارچوب دوستي من در درستي راه هر فرد نهفته است.**صحيفه نور ج21 ص108 تاريخ: 2/1/1368
اميد است كه علماي اعلام و مراجع بزرگ اسلام از خيانت و نفوذ اجانب و عمال استعمار به حوزه هاي علميه و جامعه روحانيت جلوگيري به عمل آورند و ايادي مخالفين را كه در سلك روحانيت قرار دارند و اسلام و روحانيت رابه سقوط و انحطاط تهديد مي كنند‚ طرد و رسوا سازند و اجازه ندهند كه مشتي فريب خورده و دنيا طلب استقلال هزار ساله شيعه را دستخوش اميال و اغراض مخالفين اسلام و مزدوران استعمار قرار دهند.**صحيفه نور ج1 ص197
بحث مباره و رفاه و سرمايه، بحث قيام و راحت طلبي و بحث دنيا خواهي و آخرت جويي دو مقوله اي است كه هرگز
سلام و شروع
باسلام
از ابتدا که این خبرگزاری شروع به کار کرد نمی دانستم که اینقدر برای برخی خطرناک می شود که شعبات ما در پارسی بلاگ و پرشین بلاگ را نه مخابرات بلکه همین سایت های ارائه دهنده وبلاگ فیلتر کنند. در ادامه مسیر راهمان را ادامه می دهیم و در بلاگ اسپات شعبه جدیدی را برقرار می کنیم تا از فیوضات ما